مثنوي در سوگ امام (ره)
غروب خورشيد
اي نگاهت وسعت انديشه ها انعكاس روشن آيينه ها
در نگاهت موج دريا ديده ام از نگاهت رازها فهميده ام
اي سرود روشني در ياد تو ناله هاي خفته در فرياد تو
كهكشان محو تماشاي تو بود جنگل و دريا، هماواي تو بود
نور حق در پرتوي سيماي تو ما همه پروانه و شيداي تو
چشم تو روشن تر از خورشيد بود سينه ات كاشانه ي اميد بود
اي دريغ از آن صفاي ديده ات قلب پر مهر درون سينه ات
پر زدي اي مرغ خوش خوان، جان ما اي غزل خوان سحرگاهان ما
آسمان از رفتنت ماتم گرفت قلب ها از اين مصيبت غم گرفت.
سروده: حسين فريدوني
برچسب: ،