?>
-      اخبار فردا      طراحی ویلا      اخبار باما      +      -      سرگرمی فردا      دانلود تراست والت      -      *      +      -      قیمت خرید بیسیم      -      -      -      بلوک سبک      -      قرص تاخیری      آموزش تعمیرات موبایل      +      -      *      استخر پیش ساخته      ردیاب موتور      *      صرافی تتر      بروکر فارکس      +      خرید کتاب تاپ ناچ      +      *      تحلیل اتریوم      -      فیلم هندی      *      -      -      .      +      -      +      -      /      حواله وسترن یونیون      خرید ماینر      -      دکتر زنان مشهد      خرید لایسنس نود 32      کسب درآمد      خرید رپورتاژ      فروش آنتی ویروس      سیگنال فارکس      لایسنس رایگان نود 32      یوزر پسورد نود 32      سئو سایت      لایسنس نود32      آپدیت نود 32      بهترین بک لینک     
خاطره خبرنگاري  تفريحي سرگرمي تفريحي سرگرمي .

تفريحي سرگرمي

خاطره خبرنگاري

روزي كه به خاطر مرغ بازداشت شدم

در آستانه ماه مبارك رمضان امسال نمايشگاه عرضه مستقيم كالا همچون سالهاي قبل در محل دائمي نمايشگاههاي بندرعباس داير شده بود و ما نيز تصميم گرفتيم به اتفاق خانواده سري به نمايشگاه بزنيم و مايحتاج خود را تهيه كنيم.

روز آخر برپايي نمايشگاه ساعت 5 عصر به نمايشگاه رفتيم و قبل از هر چيز صف طولاني مرغ توجه ما را جلب كرد. صحنه عجيبي بود. زيرا يك صف زنانه و يك صف مردانه از بيرون نمايشگاه تشكيل شده بود و ته صف پيدا نبود. با خود گفتم ببين كار مردم به كجا رسيده كه براي خريد مرغ بايد اين همه علاف شوند و توي صف بايستند كه آيا مرغ به آنها برسد يا نرسد!

خانمم و مادر خانمم گفتند: ما مي خواهيم توي صف مرغ بايستيم. من گفتم: ول كنيد، حوصله داريد؟ مي دانيد چقدر معطل مي شويد؟ ما بايد تا اذان مغرب برگرديم خونه و  افطار كنيم. مادر خانم كه گوش نكرد و وارد صف شد. خانمم گفت: كاش دوربين آورده بودي و از اين صف طولاني عكس مي گرفتي، سوژه جالبي است. جواب دادم: عكس گرفتن از اين صحنه ها چه فايده داره؟ آنهايي كه دنبال اين سوژه ها هستد حتما قبل از ما عكس گرفته اند. اصرار زياد خانم باعث شد كه برگردم و از داخل اتومبيل دوربين كوچك خبرنگاري را بردارم و از اين صحنه ها عكس بگيرم. حالا ديگر خانمم نيز وارد صف مرغ شده بود. همين طور كه عكس مي گرفتم صداي اعتراض مردم نيز به گوش مي رسيد كه مي گفتند: اين چه وضع توزيع مرغ است! توي شهر اصلا مرغ پيدا نمي شود و همه مرغها را براي نمايشگاه آورده اند كه مردم مجبور شوند به نمايشگاه بيايند. قيمت اجناس نمايشگاه مثل بقيه مغازه هاي سطح شهر است و...

من در حالي كه دوربين را در دست داشتم وارد نمايشگاه شدم و ضمن نگاه كردن به غرفه ها و پرسيدن قيمتها، گاهگاهي عكسي هم مي گرفتم. نمايشگاه هيچ جذابيتي برايم نداشت ولي مجبور بودم تا آمدن بچه ها، توي نمايشگاه بچرخم. مشغول عكس گرفتن از مردمي كه مرغ گرفته بودند و بيرون مي آمدند بودم كه ناگهان يك جوان از پشت به من حمله كرد، دوربين را از دستم كشيد و گفت: چرا عكس مي گيري؟ تعجب كردم و در حالي كه سعي مي كردم دوربين را از وي بگيرم گفتم: من خبرنگار هستم.

جوان با تندي پرسيد: مجوز عكس گرفتن داري؟ با عصبانيت گفتم: خبرنگار كه كارت خبرنگاري دارد نياز به مجوز ندارد. بارها از اين نمايشگاهها عكس گرفته ام. در حالي كه دست بندي را از جيبش درآورده بود به زور مي خواست به من دستبند بزند و گفت: عكس گرفتن از اين نمايشگاه ممنوع است. پرسيدم براي چه؟ گفت: بيا برويم حراست تا بفهمي. من عصباني شدم و گفتم تو چه كاره اي؟ گفت: من مامور حراست نمايشگاه هستم. من كه انتظار چنين برخوردي را با خبرنگاران نداشتم دستم را كشيدم كه نتواند دستبند بزند. با عصبانيت گفتم: مگر من سارقم كه مي خواهي دستبند  بزني؟ در اين ميان مشغول جر و بحث بوديم كه ديگر همكارانش را صدا زد و با كمك آنها دستبند بر دستم زد. اينجا بود كه براي اولين بار در زندگي ام طعم دستبند را چشيدم. در حالي كه عده اي از مردم نظاره گر ماجرا بودند مرا با دستبند مجرمين به حراست نمايشگاه بردند و مسئول حراست وقتي مرا شناخت دستور داد كه دستبند مرا باز كنند. از مسئول حراست پرسيدم: مگر عكس گرفتن از نمايشگاه جرم است؟ پاسخ داد: از اين نمايشگاه بله. گفتم: اگر اين طور است پس لااقل يك تابلو مي زديد كه هرگونه عكسبرداري ممنوع است. گفت: نمي گوييم شما قصدي داشتيد اما نمي خواهيم سوژه به دست رسانه هاي بيگانه بيفتد.

به هر حال پس از ساعتها معطلي، دوربين را به من دادند ولي تمام عكسهايي را كه گرفته بودم حذف كردند و براي اينكه از دلم در بياورند سه عدد مرغ هم به من هديه دادند و به منزل برگشتيم. 

چاپ شده در نشريه ارمغان بندر مورخه ۱۵ مرداد ۹۱

و نشريه صدف مورخه ۱۷ مرداد ۹۱



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۶:۱۶ توسط: مينيس وبلاگي در زمينه علمي آموزشي و مطالب سرگرمي از قبيل بيوگرافي داستان و حكايت و مطالب خواندني جالب ميباشد. موضوع:

ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :