خبرنگاران منتقد، صادق و بي حاشيه،
برگزيده نمي شوند!
مراسم تجليل از خبرنگاران هرمزگان امسال در قالب دومين جشنواره استاني رسانه خليج فارس برگزار شد.
در سنوات گذشته در روز خبرنگار عده اي را به عنوان خبرنگار برتر معرفي مي كردند كه موجب دلخوري برخي ديگر از خبرنگاران مي شد. امسال تصميم گرفته شد كه در قالب برگزاري يك جشنواره، فراخواني منتشر شود و اهالي رسانه آثار خود را ارسال كنند و از اين طريق خبرنگاران نمونه و برتر شناخته شوند. در مراسمي كه امسال از سوي مسئولان ارشاد در سالن اجتماعات شركت برق منطقه اي ترتيب يافته بود بيانيه هيئت داوران جشنواره قرائت شد ولي بسياري از فعالان مطبوعاتي نسبت به انتخاب برخي آثار برتر اعتراض داشتند و معتقد بودند كه صرف نظر از برخي آثار خوب كه به حق انتخاب شده بودند، احتمالا در بخش هايي از راي هيئت داوران دستكاري شده است زيرا هر دوره تعدادي افراد خاص كه همواره دنبال يافتن نقطه ضعف از مسئولان ارشاد هستند برگزيده مي شوند و شائبه هايي را در اذهان خبرنگاران و اهالي رسانه به وجود آورده كه موجب دلسردي اكثر خبرنگاران منتقد، صادق و بي حاشيه خواهد شد.
بسياري از خبرنگاران رسانه هاي مختلف با صد اميد و شوق آثار خود را ارسال كردند اما متاسفانه باز هم همان افراد خاص كه هر ساله به عنوان خبرنگاران نمونه معرفي مي شدند انتخاب شدند و اين براي اهالي رسانه استان تعجب آور بود.
خبرنگاران و اصحاب رسانه هيچگاه به اميد دريافت لوح تقدير و هدايا وارد اين حرفه نشده اند اما انتظار دارند پس از يكسال تلاش و كوشش در عرصه خبر و اطلاع رساني، مسئولان مربوطه به آنان خسته نباشيد بگويند. اما بايد گفت مراسمي كه از سوي ارگانهاي ديگري همچون آب و فاضلاب شهري و روستايي، مخابرات، آموزش و پرورش، بهزيستي، حمل و نقل و صدا و سيما براي تجليل از خبرنگاران برگزار گرديد بهتر از مراسم ارشاد بود.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ساعت:
۱۲:۵۶:۱۶ توسط: مينيس وبلاگي در زمينه علمي آموزشي و مطالب سرگرمي از قبيل بيوگرافي داستان و حكايت و مطالب خواندني جالب ميباشد. موضوع:
روزي كه به خاطر مرغ بازداشت شدم
در آستانه ماه مبارك رمضان امسال نمايشگاه عرضه مستقيم كالا همچون سالهاي قبل در محل دائمي نمايشگاههاي بندرعباس داير شده بود و ما نيز تصميم گرفتيم به اتفاق خانواده سري به نمايشگاه بزنيم و مايحتاج خود را تهيه كنيم.
روز آخر برپايي نمايشگاه ساعت 5 عصر به نمايشگاه رفتيم و قبل از هر چيز صف طولاني مرغ توجه ما را جلب كرد. صحنه عجيبي بود. زيرا يك صف زنانه و يك صف مردانه از بيرون نمايشگاه تشكيل شده بود و ته صف پيدا نبود. با خود گفتم ببين كار مردم به كجا رسيده كه براي خريد مرغ بايد اين همه علاف شوند و توي صف بايستند كه آيا مرغ به آنها برسد يا نرسد!
خانمم و مادر خانمم گفتند: ما مي خواهيم توي صف مرغ بايستيم. من گفتم: ول كنيد، حوصله داريد؟ مي دانيد چقدر معطل مي شويد؟ ما بايد تا اذان مغرب برگرديم خونه و افطار كنيم. مادر خانم كه گوش نكرد و وارد صف شد. خانمم گفت: كاش دوربين آورده بودي و از اين صف طولاني عكس مي گرفتي، سوژه جالبي است. جواب دادم: عكس گرفتن از اين صحنه ها چه فايده داره؟ آنهايي كه دنبال اين سوژه ها هستد حتما قبل از ما عكس گرفته اند. اصرار زياد خانم باعث شد كه برگردم و از داخل اتومبيل دوربين كوچك خبرنگاري را بردارم و از اين صحنه ها عكس بگيرم. حالا ديگر خانمم نيز وارد صف مرغ شده بود. همين طور كه عكس مي گرفتم صداي اعتراض مردم نيز به گوش مي رسيد كه مي گفتند: اين چه وضع توزيع مرغ است! توي شهر اصلا مرغ پيدا نمي شود و همه مرغها را براي نمايشگاه آورده اند كه مردم مجبور شوند به نمايشگاه بيايند. قيمت اجناس نمايشگاه مثل بقيه مغازه هاي سطح شهر است و...
من در حالي كه دوربين را در دست داشتم وارد نمايشگاه شدم و ضمن نگاه كردن به غرفه ها و پرسيدن قيمتها، گاهگاهي عكسي هم مي گرفتم. نمايشگاه هيچ جذابيتي برايم نداشت ولي مجبور بودم تا آمدن بچه ها، توي نمايشگاه بچرخم. مشغول عكس گرفتن از مردمي كه مرغ گرفته بودند و بيرون مي آمدند بودم كه ناگهان يك جوان از پشت به من حمله كرد، دوربين را از دستم كشيد و گفت: چرا عكس مي گيري؟ تعجب كردم و در حالي كه سعي مي كردم دوربين را از وي بگيرم گفتم: من خبرنگار هستم.
جوان با تندي پرسيد: مجوز عكس گرفتن داري؟ با عصبانيت گفتم: خبرنگار كه كارت خبرنگاري دارد نياز به مجوز ندارد. بارها از اين نمايشگاهها عكس گرفته ام. در حالي كه دست بندي را از جيبش درآورده بود به زور مي خواست به من دستبند بزند و گفت: عكس گرفتن از اين نمايشگاه ممنوع است. پرسيدم براي چه؟ گفت: بيا برويم حراست تا بفهمي. من عصباني شدم و گفتم تو چه كاره اي؟ گفت: من مامور حراست نمايشگاه هستم. من كه انتظار چنين برخوردي را با خبرنگاران نداشتم دستم را كشيدم كه نتواند دستبند بزند. با عصبانيت گفتم: مگر من سارقم كه مي خواهي دستبند بزني؟ در اين ميان مشغول جر و بحث بوديم كه ديگر همكارانش را صدا زد و با كمك آنها دستبند بر دستم زد. اينجا بود كه براي اولين بار در زندگي ام طعم دستبند را چشيدم. در حالي كه عده اي از مردم نظاره گر ماجرا بودند مرا با دستبند مجرمين به حراست نمايشگاه بردند و مسئول حراست وقتي مرا شناخت دستور داد كه دستبند مرا باز كنند. از مسئول حراست پرسيدم: مگر عكس گرفتن از نمايشگاه جرم است؟ پاسخ داد: از اين نمايشگاه بله. گفتم: اگر اين طور است پس لااقل يك تابلو مي زديد كه هرگونه عكسبرداري ممنوع است. گفت: نمي گوييم شما قصدي داشتيد اما نمي خواهيم سوژه به دست رسانه هاي بيگانه بيفتد.
به هر حال پس از ساعتها معطلي، دوربين را به من دادند ولي تمام عكسهايي را كه گرفته بودم حذف كردند و براي اينكه از دلم در بياورند سه عدد مرغ هم به من هديه دادند و به منزل برگشتيم.
چاپ شده در نشريه ارمغان بندر مورخه ۱۵ مرداد ۹۱
و نشريه صدف مورخه ۱۷ مرداد ۹۱
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ساعت:
۱۲:۵۶:۱۶ توسط: مينيس وبلاگي در زمينه علمي آموزشي و مطالب سرگرمي از قبيل بيوگرافي داستان و حكايت و مطالب خواندني جالب ميباشد. موضوع:
وقت رفتن
وقت رفتن است
بايد رفت
بايد رفت و رسيد
رفتن رسيدن است
بايد برويم تا برسيم
رفته ها رفته اند و رسيده اند
رفته ها گفته اند:
هستي اگر مي روي
گر نروي نيستي!
سروده: حسين فريدوني
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ساعت:
۱۲:۵۶:۱۵ توسط: مينيس وبلاگي در زمينه علمي آموزشي و مطالب سرگرمي از قبيل بيوگرافي داستان و حكايت و مطالب خواندني جالب ميباشد. موضوع:
نسيم نغمه اذان
صدا كه مي زنم تو را
شكفته مي شود دلم
نگاه من به آسمان
ستاره در مقابلم
سحر دوباره مي وزد
نسيم نغمه اذان
شكفته شد گل دعا
دوباره در نگاهمان
سپيده در نگاه من
دوباره مي كند طلوع
و ماه خوب بندگي
دوباره مي شود شروع
سروده: حسين فريدوني
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ساعت:
۱۲:۵۶:۱۴ توسط: مينيس وبلاگي در زمينه علمي آموزشي و مطالب سرگرمي از قبيل بيوگرافي داستان و حكايت و مطالب خواندني جالب ميباشد. موضوع:
جار بزنيم اما جا نزنيم
بعد از گذشت 6 سال از كلنگ زني پروژه تعاوني مسكن خبرنگاران هرمزگان و وعده هاي رنگارنگ مسئولان وقت مسكن و شهرسازي استان اكنون به اين نتيجه رسيده ايم كه عزمي در مسئولان و متوليان امور مسكن براي ساختن اين پروژه وجود ندارد و ظاهرا دوست دارند كه خبرنگاران از اين محل كه داراي موقعيت بسيار ارزشمندي است چشم پوشي كنند و از خير اين پروژه بگذرند. به همين دليل بارها پيشنهاد تعويض زمين و معاوضه پروژه را مطرح كرده اند.
در جلسه فوق العاده اي كه هفته گذشته با حضور نيمي از اعضاي تعاوني در فرهنگسراي طوبي برگزار شد، مدير عامل تعاوني و اعضاي هيئت مديره به بيان برخي واقعيتها در برخورد و گفتار مسئولان و متوليان امور مسكن استان پرداختند و صراحتاً اعلام كردند كه مسئولان مسكن و شهرسازي سابق و راه و شهرسازي فعلي قصد نساختن اين پروژه را دارند. از اين رو در پي ايجاد تفرقه در بين اعضاي تعاوني مسكن خبرنگاران بوده و حتي دستورات وزير مسكن و استانداران سابق و فعلي براي رفع موانع و به نتيجه رساندن پروژه را نيز ناديده مي گيرند. سال گذشته فرشيد دستوان مدير كل سابق مسكن و شهرسازي هرمزگان قول داد كه ظرف يكسال اين پروژه را به اتمام مي رسانند. پس چه شد؟ هنوز كه سقف دوم از اين پروژه ريخته نشده است! چرا مسئولان عادت كرده اند وعده هاي دروغ به مردم بدهند؟!
در حال حاضر مشكل اساسي در عدم پيشرفت اين پروژه، سهم آورده اعضا نيست چرا كه اكثر اعضاي تعاوني تا 10 ميليون تومان سهم آورده دارند و حدود 22 ميليون تومان هم وام به هر كدام از اعضا پرداخت شده است. از اين گذشته وزير مسكن نيز چندي قبل مبلغ 250 ميليون تومان براي پيشرفت اين پروژه كمك كردند، پس چرا به جايي نمي رسد؟ دولت قول داده كه تا پايان امسال و يا نهايتاً تا پايان دولت دهم پرونده مسكن مهر بسته شود، با اين روند به نظر مي رسد كه تا 99 سال ديگر هم اين پروژه به سرانجامي نرسد. آبروي دولت هم در گرو اين پروژه است.
نكته ديگري كه در اين جلسه مطرح شد اين بود كه دولت اجازه عقد قرارداد ساخت مسكن مهر بيش از متري 320 هزار تومان را نمي دهد و اين در حالي است كه با حذف يارانه ها و افزايش قيمتهاي مصالح و دستمزد كارگران و ... هيچ پيمانكاري حاضر به انجام اين كار با اين قيمت نيست و اين موضوع نيز باعث شده كه گره اي در كار ساخت اين پروژه ايجاد كند. هر چند پيمانكار فعلي كه در مناقصه برنده شده تعهد كرده كه آن را با اين قيمت به اتمام برساند اما از بس اين پروژه به طول انجاميده ديگر براي وي نيز توجيه اقتصادي ندارد و با اين حال از آن انصراف هم نمي دهد كه به پيمانكار ديگري سپرده شود. ظاهرا در حال حاضر نرخ ساخت و ساز متري 500 هزار تومان است. البته شايد چيني ها كه دستمزد كارگرانشان و قيمت اجناس شان بسيار پايين است حاضر به انجام اين كار با نرخ متري 320 هزار تومان باشند. يا اينكه خودمان آستين ها را بالا بزنيم و بسازيم.
به هر حال با اين وضعيت خبرنگاران استان فعلا اميدي به خانه دار شدن ندارند ولي بايد خواسته به حق خود را جار بزنند اما جا نزنند. در اينجا به مسئولان استان عرض مي كنم به جاي آنكه در 17 مرداد روز خبرنگار به ما لوح تقدير بدهيد مردانه همت كنيد و اين پروژه را به سرانجامي برسانيد تا دعاي خير خبرنگاران بدرقه راهتان باشد زيرا اين مسئوليتها امانتي است در دست شما و هيچ يك از شما مادام العمر بر اين صندلي ها تكيه نخواهيد زد و با اين كار مي توانيد نام نيكي از خود به يادگار بگذاريد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ساعت:
۱۲:۵۶:۱۳ توسط: مينيس وبلاگي در زمينه علمي آموزشي و مطالب سرگرمي از قبيل بيوگرافي داستان و حكايت و مطالب خواندني جالب ميباشد. موضوع:
به مناسبت ارتحال آيتالله آيتاللهي، فرمانداري ويژه لارستان سه روز را در اين شهرستان عزاي عمومي اعلام كرد.
در پي رحلت آيتالله آيتاللهي امام جمعه فقيد لار، سيل اعلام تسليت از جانب مراجع عاليقدر، ائمه جمعه و جماعات، ادارات، ارگانها و سازمانهاي مختلف خطاب به روحانيت و مردم شهرستان لار و استان فارس به خانواده اين روحاني وارسته، علما و مراجع مختلف ارسال شده است.
اهل تسنن اين شهرستان همراه و همگام با برادران و خواهران شيعه خود در ابراز اين همدردي و عزاداري حماسهاي جاويد ساختند.
آيتالله حاج سيد عبدالعلي آيتاللهي فرزند عبدالمحمد نوه سيد عبدالحسين لاري از شخصيتهاي برجسته لارستان و ميراثدار مرحوم لاري بزرگ و يكي از مهمترين رهبران مذهبي استان فارس بود.
از نسل مرحوم لاري بزرگ، دانشمندان ديگري نيز در صحنه دين، علم و عمل فعال هستند كه از جمله آنها ميتوان به آيتالله سيدمجتبي موسوي لاري اشاره كرد.
آيتالله حاج سيد عبدالعلي آيتاللهي از كهنترين چهرههاي مبارز استان فارس و از نخستين اصحاب مرحوم سيد نورالدين شيرازي و به طور كلي از همراهان نهضت امام(ره) بوده است.
يكي از ويژگيهاي مهم آيتاللهي، تلاش در راه ايجاد وحدت بين سني و شيعه در جنوب استان فارس و حتي استان هرمزگان بوده است.
وي همراه با مرحوم حاج شيخ محمد فقيهي مفتي اهل تسنن جنوب فارس و امام جمعه اوز در راه وحدت و حفظ همبستگي بهويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران گامهاي بلند و موثري را برداشته است.
آيتاللهي هيچگاه در پي شهرت نبوده است، اين مرد روحاني مقبوليت فراواني در بين مردم لارستان و جنوب فارس دارد.
آيتالله آيتاللهي در سال 1340 قمري در جهرم چشم به جهان گشود و مراحل عالي علم را نزد آيتالله محسن حكيم، آيتالله عبدالهادي شيرازي در نجف اشرف، آيتالله بروجردي در قم و آقا سيد نورالدين شيرازي در شيراز به پايان برد.
اين بزرگوار حدود ساعت شش عصر روز جمعه نوزدهم ماه جاري در بيمارستان كوثر شيراز در سن 92 سالگي چشم از جهان فرو بست.
امام جمعه لارستان استاد خوشنويسي و شاعر خوشذوق بود.
شعر وي درباره امام راحل در زمان طاغوت جزو بهترين اشعار بود
اي افسرا بزن سر سلطان را رنگين نماي كاخ گلستان را
ننشسته گر به كاخ گلستانش در پيش گير راه شميران را
داري اگر هراس ز دربانش افسون كنيم صاحب و دربان را
حضرت امام راحل و مقام معظم رهبري با وي رابطه حسنه و نزديك داشتهاند.
وي از ابتداي انقلاب اسلامي سمت امام جمعه لار را به عهده داشته و مردم را در امور مذهبي هدايت و منطقه سني و شيعه را با وحدت اداره كرده است.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ساعت:
۱۲:۵۶:۱۲ توسط: مينيس وبلاگي در زمينه علمي آموزشي و مطالب سرگرمي از قبيل بيوگرافي داستان و حكايت و مطالب خواندني جالب ميباشد. موضوع:
خبرنگاران هرمزگان به سلامتي از تور سلامت كيش برگشتند
سومين تور خبرنگاران سلامت اصحاب رسانه با همت روابط عمومي دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني هرمزگان به مدت 2 روزدر جزيره زيباي كيش برگزار شد .
مدير روابط عمومي دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني هرمزگان با اشاره به برگزاري سومين تور خبرنگاران سلامت هرمزگان اظهار كرد : نخستين تور خبرنگاران سلامت از سال 1389 با آشنايي خبرنگاران رسا نه هاي گروهي با حوزه بهداشتي با بازديد از مركز بهداشتي درماني شهري و خانه بهداشت در شهرستان قشم آغاز شد.
دكتر" فاطمه نوروزيان" گفت: دومين تور خبرنگاران حوزه سلامت با بازديد از مركز آموزشي درماني شهيد محمدي بندرعباس خبرنگاران رسانه ها با آخرين روشهاي تشخيصي ، درماني و حوزه هاي كلينيكي و پاراكلينكي بيمارستان شهيد محمدي آشنا شدند .
" نوروزيان" آشنايي خبرنگاران با حوزه سلامت را از مزاياي تورهاي خبري سلامت دانست و افزود : خبرنگاران در تورهاي خبري از نزديك با زيرساختهاي حوزه هاي بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي آشنا خواهند شد و نگاه حرفه اي خبرنگاران با حوزه هاي مختلف بهداشتي درماني موجب ارتباط تنگاتنگ خبرنگاران با حوزه سلامت مي شود.
وي خاطر نشان كرد : سومين تور خبري خبرنگاران سلامت با هدف معرفي خدمات بهداشتي درماني در جزيره كيش با حضور خبرنگاران رسانه هاي ديداري، مكتوب و خبرگزاري ها برگزار شده است و خبرنگاران از بخش هاي مختلف بيمارستان كيش و مركز بهداشتي درماني بو علي سينا بازديد كردند .
مشاور رييس دانشگاه علوم پزشكي هرمزگان يادآور شد : برگزاري تورهاي خبري خبرنگاران سلامت از برنامه هاي دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني هرمزگان است كه خبرنگاران با ساير واحدهاي عملياتي و ستادي بخشهاي بهداشت و درمان آشنا شوند .
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ساعت:
۱۲:۵۶:۱۱ توسط: مينيس وبلاگي در زمينه علمي آموزشي و مطالب سرگرمي از قبيل بيوگرافي داستان و حكايت و مطالب خواندني جالب ميباشد. موضوع:
همراهان عزيز سلام
مدتي است فرصت نمي كنم جهت به روز كردن وبلاگم اقدام كنم و دليل آن هم اين است كه درگير جابجايي دفتر نشريه و منزل و تغيير و تحولاتي در فعاليت مطبوعاتي خودمان هستيم و ضمنا اينترنت پر سرعت هم فعلا ندارم. از اين رو حرفهاي زيادي دارم كه روي دلم سنگيني مي كند و فرصت نوشتن آنها را ندارم. اميدوارم بزودي به همه چيز سامان پيدا كند و با خيال راحت فعاليتمان را از سر بگيريم.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ساعت:
۱۲:۵۶:۱۰ توسط: مينيس وبلاگي در زمينه علمي آموزشي و مطالب سرگرمي از قبيل بيوگرافي داستان و حكايت و مطالب خواندني جالب ميباشد. موضوع:
لبريز از شوق
جويبار احساسم را
به خليج فارس مي ريزم،
موج هاي خروشانش
با مهرباني
مرا در بر مي گيرند
و من لبريز مي شوم از شوق!
سروده: حسين فريدوني
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ساعت:
۱۲:۵۶:۱۰ توسط: مينيس وبلاگي در زمينه علمي آموزشي و مطالب سرگرمي از قبيل بيوگرافي داستان و حكايت و مطالب خواندني جالب ميباشد. موضوع:
چگونه مايه افتخار جامعه باشيم؟
حكايتي از راديو شنيدم كه در انتها مرا تكان داد. حكايت حاكي از آن بود كه مردي رهگذر، پسر بچه اي را كه در حال غرق شدن در درياي طوفاني بود را به سختي نجات داد و ممكن بود هر دو جان خود را از دست بدهند. پسر بچه وقتي نجات يافت از آن مرد بسيار تشكر كرد و گفت: دلم مي خواهد اين محبت شما را جبران كنم اما دستم خالي است و كاري نمي توانم انجام دهم.
مرد رو به پسرك كرد و گفت: نيازي به تشكر نيست و انتظار پاداشي هم ندارم فقط جوري زندگي كن كه ارزش نجات دادن داشته باشي.
پيام اين حكايت اين است كه ما بايد جوري زندگي كنيم كه مايه افتخار جامعه باشيم و زحمات والدين خود را در بزرگ كردن مان به هدر ندهيم، زحمات معلمانمان را در درس دادن به هدر ندهيم، زحمات مسئولان مختلف در ارائه خدمات را به هدر ندهيم و...
اين حكايت براي ما خبرنگاران و روزنامه نگاران نيز پيامهاي مهمي دارد. مطبوعاتي ها بايد به گونه اي قلم بزنند و فعاليت كنند كه ارزش سياه كردن اين كاغذها و ارزش صرف هزينه ها و عمر گرانبها را داشته باشد. اين حكايت مرا به اين فكر انداخت كه آيا ما اين زحماتي كه در راه روزنامه نگاري متحمل مي شويم ارزشمند بوده يا خير؟ اگر ما از اين طريق خدمتي به فرهنگ جامعه كرده باشيم ارزش وقت گذاشتن و تلف كردن عمر و سرمايه خود و كمكهاي مسئولان مربوطه را دارد زيرا يكروز همه ما با دست خالي از اين دنياي فاني بار سفر مي بنديم و فقط خدمتي كه به مردم و جامعه كرده ايم به يادگار خواهد ماند و همين براي ما و ديگران ارزشمند است.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ساعت:
۱۲:۵۶:۰۹ توسط: مينيس وبلاگي در زمينه علمي آموزشي و مطالب سرگرمي از قبيل بيوگرافي داستان و حكايت و مطالب خواندني جالب ميباشد. موضوع: